گفته می‌شود؛ علی دایی برای حضور در این برنامه شرط کرده بود که سی.دی مربوط به اظهارنظر علی کریمی در پایان بازی پرسپولیس با ابومسلم که در دست سرمربی تیم ملی بود، از این برنامه پخش شود که بنا بر این درخواست، چنین اتفاقی نیز افتاد تا دایی برای یک بار هم که شده در تاریخ برنامه نود، تبسمی از ته دل و از سر رضایت زده باشد.

هر چند علی کریمی در این فیلم اظهارنظری نکرده بود که به‌اصطلاح سرمربی را به مراد برساند، چه اصولا او از اول هم که به پرسپولیس آمده بود، صادقانه گفته بود که به تیم ملی فکر نمی‌کند.

در حقیقت، او از اول تا آخر یک حرف را زد و در آن لحظه، پس از باخت پرسپولیس که دوربین سیما سراغ وی رفته بود نیز به‌رغم شرایط روحی بعد از باخت، در پاسخ به سوال خبرنگار گفت که؛ «مگر من برای تیم ملی بازی می‌کنم که مدام از من این سوال را می‌کنید».

بی‌شک لحن تند کریمی را نیز باید به حساب شرایط و موقعیت پس از بازی گذاشت که علی‌الاصول نباید پس از سوت پایان بازی، که یک بازیکن فوتبال بعد از 90 دقیقه دوندگی و پشت سر گذاشتن فشارهای روحی و استرس‌ها و هیجانات بازی، بر حالات و اعصابش مسلط نیست، سراغ وی رفت و انتظار داشت که او نیز در شرایط کاملا طبیعی پاسخگوی سوالات ما باشد.

به هر حال، باید مسائل را همه‌جانبه دید و تنها از زاویه خویش با مسائل برخورد نکرد.

بی‌شک اگر از همه بپرسید که آیا علی‌کریمی می‌تواند به تیم ملی کشورش پشت کند؟ همه پاسخ‌شان منفی خواهد بود، آن هم در شرایطی که این بازیکن تکنیکی و اثرگذار، تا امروز بازیکن مثمرثمری برای فوتبال ملی ایران به حساب آمده و به یقین باز هم می‌تواند برای تیم ملی در لحظات و شرایط حساس وزنه‌ای قابل اتکا باشد.

در واقع هیچ‌کس ابتدا به ساکن بر تصمیم علی کریمی دال بر کناره‌گیری از تیم ملی صحه نمی‌گذارد، اما خب در این رهگذر، باید این نکته را هم مورد توجه قرار داد که چرا یک بازیکن باید آمالش را ولو در کوتاه‌مدت لگدکوب کند و ترجیح دهد که به جهت حضور پرحاشیه، این بار با نبودش به آرامش تیم ملی کمک کند.

براستی باید پرسید علی کریمی چرا در کمال عشق به تیم ملی کشورش، به چنین تصمیمی می‌رسد؟ آیا مسوولان به دنبال آن برخوردهای انضباطی و کنار گذاشتنش از تیم ملی، یک بار به ظاهر هم که شده سراغی از وی گرفتند؟ آن هم در شرایطی که علی کریمی پس از انتقاد از مسوولان فدراسیون که به محرومیتش منجر شد، دیگر سوژه مطبوعات نشد و کلامی را علیه دست‌اندرکاران فدراسیون بر زبان نیاورد.

او حتی وقتی با جبهه‌گیری سرمربی تیم ملی پس از درخواست بخشیده شدن از سوی رئیس‌جمهور مواجه شد، علیه دایی اظهار‌نظری نکرد تا تنها سر در گریبان ببرد و اندیشه کند که چه‌سان می‌تواند دوباره به فوتبال ایران بازگردد.

آنچه مسلم است؛ در شرایطی که حتی کادر فنی ما برای رتق و فتق مشکل یک بازیکن ملی و دیدن سطح آمادگی و بازی‌هایش، راهی اروپا می‌شوند، نه‌تنها کسی به قطر نرفت، بلکه از یک تماس تلفنی خشک و ساده به علی کریمی نیز دریغ شد تا مانند یک مجرم با وی رفتار شود.

براستی از سرمربی تیم ملی می‌پرسیم، فریدون زندی در کدام تیم مطرح درخشیده بود که باید بازی‌هایش کاملا به چشم آید و در طرف مقابل علی کریمی با این سابقه و پیشینه، تنها تقاص یک اظهارنظر که نه، بلکه تقاص روابط سرد و نه‌چندان صمیمانه‌اش با وی را بپردازد؟

یقینا هدف از این مقال این نیست که ارزش‌های علی دایی را نادیده بگیریم و خدمات ارزنده‌اش را از یاد ببریم، بلکه بحث بر سر این است که نباید تنها از منظر خویش به قضایا نگریست و بر مبنای آن بر مسند قضاوت نشست. علی دایی که البته روز به روز عکس‌العمل‌هایش بهتر و متعادل‌تر از پیش می‌شود، همان‌طور که می‌گوید، باید خود را در همه حال سرمربی تیم ملی ایران ببیند و به وظایفش نیز به نحو احسن عمل کند. بی‌شک با حضور او تیم ملی تغییر و تحولات مثبتی را تا به امروز با جوانگرایی و میدان دادن به یکسری بازیکنان شایسته که تا دیروز دیده نمی‌شدند، به خود دیده است. با این حال این توجه به جوانان و بازیکنان شایسته، نباید به کنار رفتن دیگر شایسته‌ها منجر شود.

علی دایی همان‌طور که امروز وظیفه خود می‌داند، با کریم باقری تماسی بگیرد و او را مجاب به بازگشت دوباره به تیم ملی کند، نیکو می‌بود اگر با علی کریمی نیز تماس ساده می‌گرفت و به نوعی بر بزرگی خود بسی می‌افزود.

او از یک طرف می‌گوید که نمی‌دانسته علی کریمی به دعوتش به تیم ملی پاسخ منفی می‌دهد و بلافاصله برای این‌که به اصطلاح توپ را به زمین حریف انداخته و از خود سلب مسوولیت کند، می‌گویدهمه از 3 ماه قبل می‌دانستند کریمی به تیم ملی نمی‌آید!

بی‌شک اگر این بخش از اظهارنظر دایی را باور کنیم، باید بگوییم او نیز با آگاهی از واکنش علی کریمی، او را در فهرست دعوت‌شده‌ها به تمرینات تیم ملی قرار دارد تا حریف را در موضع انفعالی قرار دهد و به وی کمک کند تا هیچ زمان پایش به تیم ملی نرسد. کاری که علی دایی بصراحت بر آن تاکید می‌کند تا افکار عمومی و مردم، خود در این زمینه بهترین قاضی باشند.